English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8359 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reeve U ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
the eye of the needle U سوراخ سوزن
eyes U گوشوارهای سوراخ سوزن
eye U دهانه سوراخ سوزن
eye U گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing U دهانه سوراخ سوزن
eyeing U گوشوارهای سوراخ سوزن
eyes U دهانه سوراخ سوزن
eying U دهانه سوراخ سوزن
eying U گوشوارهای سوراخ سوزن
reeve U طناب را ازشکاف یا سوراخ گذراندن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
debouchment U خروج ازتنگنا
needle point U سر سوزن سوزن دوزی
nicely U باریکی
exility U باریکی
slenderness U باریکی
lankness U باریکی
slightness U باریکی
slimness U باریکی
tenuity U باریکی
gracility U باریکی
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
quillet U باریکی لطافت
hair space U فضای باریکی درچاپ
She is svelt . she has a small waist . U دختر کمر باریکی است
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
hangnail U ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
quill shaft U شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
blow over U گذشتن
to go by U گذشتن
to blow over U گذشتن
overpass U گذشتن از
overpasses U گذشتن از
to run on U گذشتن
get through U گذشتن از
go over U گذشتن
elapsing U گذشتن
elapses U گذشتن
to pass a way U گذشتن
go by U گذشتن
elapse U گذشتن
to pass on U گذشتن
intercross U از هم گذشتن
interpenetrate U از هم گذشتن
cross U گذشتن
traversing U گذشتن از
traverses U گذشتن از
traversed U گذشتن از
traverse U گذشتن از
bypassing U گذشتن
bypasses U گذشتن
passed U گذشتن
bypassed U گذشتن
bypass U گذشتن
passes U گذشتن
crosser U گذشتن
crosses U گذشتن
crossest U گذشتن
traffics U گذشتن
trafficking U گذشتن
trafficked U گذشتن
forbear U گذشتن از
pass on U در گذشتن
pass U گذشتن
forbears U گذشتن از
traffic U گذشتن
overgo U رسیدن به گذشتن
overslaugh U نادیده گذشتن
to go over U گذشتن گذرکردن
fleet U بسرعت گذشتن
filrate U از صافی گذشتن
override U سواره گذشتن از
to pass off U برگذارشدن گذشتن
overrides U سواره گذشتن از
overdue U گذشتن موعد
sweep U بسرعت گذشتن از
overrode U سواره گذشتن از
traject U از مسیربخصوصی گذشتن
overridden U سواره گذشتن از
fleets U بسرعت گذشتن
runner U فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
exceed the deadline U گذشتن از مهلت مقرر
to slice the air U هواراشکافتن وازان گذشتن
to rush a stream U از نهری تند گذشتن
to go to U رعایت کردن گذشتن از
goes U گذشتن عبور کردن
go U گذشتن عبور کردن
get over U ازروی چیزی گذشتن
lapseof centuries U مروریا گذشتن قرنها
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
Passover U گذشتن از پشت موج سواردیگر
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
swage block U قالب سوراخ سوراخ
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grids U دریچه سوراخ سوراخ
brushes U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush U تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
stylus U سوزن
needleful U یک سوزن نخ
bards U سوزن
bard U سوزن
stilus U سوزن
needle U سوزن
needled U سوزن
styli U سوزن
needling U سوزن
styluses U سوزن
needles U سوزن
switch point U سوزن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
to put somebody on the back burner U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
toll thorough U وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
to put somebody in a backwater U کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
injects U سوزن زدن
needling U سوزن پیکاپ
packing needle U سوزن جوالدوزی
injecting U سوزن زدن
drilling pipe U سوزن حفاری
catwhisker U سوزن بلور
core nail U سوزن هسته
darning needle U سوزن رفوگری
injected U سوزن زدن
inject U سوزن زدن
firing pin U سوزن ماشه
switches U سوزن دوراهی
pin U ورودی با سه سوزن
pricks U خراش سوزن
acicular U سوزن وار
prick U خراش سوزن
needle point U نوک سوزن
pricked U خراش سوزن
switched U سوزن دوراهی
switch U سوزن دوراهی
aciculate U سوزن وار
pricking U خراش سوزن
aciform U بشکل سوزن
housewife U سوزن دان
housewives U سوزن دان
pinning U ورودی با سه سوزن
belonephebia U سوزن هراسی
pinned U ورودی با سه سوزن
firing pin U سوزن اتش
whisker U سوزن بلور
work baskets U سبد سوزن و نخ
pointsman U سوزن بان
sew U سوزن کاری
staple U سوزن منگنه
darning neddle U سوزن رفوگری
needled U سوزن پیکاپ
touch needle U سوزن محک
sailmaker's needle U سوزن چادردوزی
test point U سوزن ازمایشی
needles U سوزن پیکاپ
vga U - سوزن یا پورت
needle U سوزن پیکاپ
work basket U سبد سوزن و نخ
surviving U گذراندن
survive U گذراندن
averted U گذراندن
avert U گذراندن
to be at ease U به گذراندن
to rime away one's time U گذراندن
to have a rough time U بد گذراندن
survived U گذراندن
survives U گذراندن
to make a shift U گذراندن
passes U گذراندن
Recent search history Forum search
1rite de passage
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com